۱۳۹۲ آذر ۲۹, جمعه

عروس شب
به دستهای پینه بسته مان
حنای دیگری گذاشته .
قطارمان
بروی ناله های ریل
تِلِک تِلِک تِلِک تِلِک
مرور می کند ؛
چقدر
آه حال روزگارمان بد است!
مدام هی ستاره پشت هم سقوط می کند
کسی
به شمع این ستاره های خوب عشق
فوت می کند
چراغ را بیاورید!
چراغ را بیاورید!
*
از مجموعه شعر "عاشقانه های یک جامعه شناس"

هیچ نظری موجود نیست: